درباره رمان «این وبلاگ واگذار میشود» نوشته فرهاد حسنزاده
یکی از شیوههای جذاب نوشتن رمان، خلق داستانی در دل یک داستان دیگر است. در این شیوه، خواننده دو داستان را به طور همزمان میخواند و با آنها پیش میرود. حالا اگر نویسنده از شیوهای به جز بازی با زمان حال و فلاشبکهای معمول برای نوشتن رمانش استفاده کند، این جذابیت دوچندان میشود و این دقیقا همان کاری است که فرهاد حسنزاده در رمان نوجوان «این وبلاگ واگذار میشود» انجام داده است. او در این رمان، یک داستان عاشقانه قدیمی را در قالب یک وبلاگ روایت میکند.
درنا، دختر نوجوانی که در آبادان زندگی میکند، در پستوی یک کتابفروشی دفترچه کهنهای پیدا میکند که حاوی یک داستان عاشقانه واقعی است. او که از یافتن این داستان به شدت هیجانزده است، آن را از نویسندهاش که صاحب کتابفروشی است میگیرد و بدون اطلاعش به مرور در وبلاگی به نام «دسته کلید» قرار میدهد. خوانندگان این وبلاگ در خلال پُستهای درنا، با داستان زندگی «زال» و عشق نوجوانی او آشنا میشوند. زال که در زمان شروع جنگ در آبادان در یک مغازه پرندهفروشی کار و زندگی میکند، به دختر همسایهشان که «فریبا» نام دارد دل بسته است. اما شروع جنگ، عشق او را به فراقی طولانی مبدل میکند. مادر فریبا که قصد دارد با دخترانش آبادان را ترک کند، کلید خانهشان را به زال میسپارد و این دسته کلید او را برای سالها پایبند آبادان میکند. درنا با قرار دادن این داستان در وبلاگش، آن را با آدمهای زیادی شریک میشود. اما این وبلاگ هم نمیتواند فراق کهنه را به وصال تبدیل کند.