نویسنده و شاعر

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

اولین دوره‌ی اهدای نشان گوزن زرد با حضور ۲۰ نویسنده‌ی کودک و نوجوان

 

nev 2آیین پایانی اولین دوره‌ی اهدای نشان گوزن زرد، هم‌زمان با آغاز هفته‌ی ملی کودک، با حضور بیش از بیست نویسنده و مترجم کتاب‌های کودک و نوجوان، فریدون عموزاده خلیلی رییس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، علی اصغر سیدآبادی مدیرکل دفتر مطالعات و برنامه ریزی فرهنگی وزارت ارشاد و مهدی حجوانی مدیرمسئول فصلنامه‌ پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان برگزار خواهد شد.

محبوبه نجف‌خانی (مترجم) با کتاب‌های «فلیکس»، «سار کوچولو نمی‌تواند پرواز کند» و «شیر کتابخانه»؛ محمدهادی محمدی (نویسنده و پژوهشگر) با دو مجموعه‌ی «آواورزی با سی‌بی‌لک» و «الفباورزی با کاکاکلاغه»؛ حدیث لزرغلامی (شاعر و نویسنده) با کتاب‌های «دوستت دارم» و «روبی»؛ سیدمهدی میراسماعیلی (مترجم) با کتاب «روزی که مخصوص آقا قورباغه بود»؛ علی احمدی (نویسنده) با کتاب «وقتی بابام کوچک بود» و مریم رزاقی (مترجم) با کتاب «هدیه‌ای برای مامان‌بزرگ» در مراسم اولین دوره‌ی اهدای نشان گوزن زرد شرکت می‌کنند.

هم‌چنین طاهره ایبد، بیوک ملکی، فرهاد حسن‌زاده، مژگان کلهر، آتوسا صالحی، فرمهر منجزی، فرزاد فربد، مهدی رجبی، نلی محجوب، مسعود ملکیاری، شادی فرزین، سمیه علیپور و عذرا جوزدانی نیز در این جشن حضور خواهند داشت.

اهدای نشان گوزن زرد به بهترین کتاب سال ازنظر پدرها و مادرها و بچه‌ها، اجرای نمایش عروسکی‌ با محوریت داستان یکی از ده کتاب برتر به انتخاب گروه داوری جایزه‌ی ادبی گوزن زرد، قصه‌خوانی طاهره ایبد، مسابقه‌ی عکس من و شیبا و کتابم برخی از برنامه‌های این مراسم است. 

جایزه‌ی ادبی گوزن زرد نخستین جایزه‌ی کتاب به انتخاب والدین و کودکان است که با هدف توسعه و ترویج کتاب‌خوانی در خانواده و رساندن کتاب‌های مناسب به دست بچه‌های ایران با همکاری فصلنامه‌ی پژوهشنامه‌ی ادبیات کودک و نوجوان و پشتیبانی شرکت تولیدی شیوا (شیبا) برگزار می‌شود.

آیین پایانی جایزه‌ی گوزن زرد، روز پنج‌شنبه ۱۶ مهرماه 94، از ساعت 1۵:30 تا ۳۰: ۱۷ در انجمن نویسندگان کودک و نوجوان (به نشانی تهران. خیابان سمیه. بین خیابان مفتح و فرصت. بن‌بست پروانه. شماره‌ی ۲) برگزار می‌شود.

حضور همه‌ی دوستداران کتاب، خانواده‌ها و بچه‌ها در این مراسم آزاد است.

۱۴ مهر ۹۴ ، ۱۳:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرهاد حسن زاده

بخور دیزی

چرا قهری؟
چرا اصلا نمی خندی؟
چرا مثل مسافرها
چمدان لبانت را به روی خنده می بندی؟
 چرا پرتی؟
چرا چیزی نمی گویی؟
چرا مثل چراغ کوچه خاموشی؟
صدایت در نمی آید
صدایی را نمی جویی؟

چرا خوابی؟
چرا چیزی نمی بینی؟
هوا خوب است و گردش هم صفا دارد.
چرا از بازی و پارک وشنا دوری؟

چرا چیزی؟
چرا چیزی نمی چیزی؟
رها کن فکرهای بی خود و برخیز
بزن قهقه، بزن بشکن، بخور دیزی.

۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۴:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرهاد حسن زاده

مبارک باشد این نو شدن!

به عنوان یک نویسنده که روزی یک دانش‌آموز بوده. به عنوان آدمی که به بچه‌ها فکر می‌کنه و سعی می‌کنه از دنیایشان سر در بیاره و به دنیایشان رنگ تازه‌ای ببخشه. به عنوان پدری که بچه‌هاش بزرگ شدند و دیگه دغدغه‌ی دیر شدن و زود شدن و خوب شدن و بد شدن تکلیف بچه‌هاش رو نداره، به عنوان آدمی که شاید اگر چرخش روزگار نیم درجه از اون طرفی می‌چرخید، شاید معلم می‌شد و پای تابلو سیاه به بچه‌ها درس می‌داد و بالاخره به هر عنوانی که حالا اصلا عنوانش مهم نیست، این حال و هوای مهر و مدرسه را دوست دارم. حال و هوایی که همه چیزش نوی نو است. فضای مدرسه و کلاس و کتاب‌ها و دفترها و قیافه‌ی دوست‌ها و معلم‌ها و خیلی چیزهای دیگه. از آنجایی که هر نو شدنی را باید قدر دانست و تبریک گفت. این تر و تازگی را به شما، به خودم و به همه‌ی اون‌هایی که دوست‌شان دارم تبریک می‌گم.

۰۱ مهر ۹۴ ، ۱۲:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرهاد حسن زاده