sanandaj 94دومین بار بود که به سنندج سفر می‌کردم. ولی انگار مدت‌ها بود که این شهر و مردمش را می‌شناختم. شاید به دلیل یکی از دوستانم که کرد بود و همیشه از کردها و فرهنگشان برایم حرف می‌زد، شاید هم به خاطر مهر و عاطفه‌ای که در میزبانانم یافتم بود. هر چه بود خوب و ستودنی بود. یک روز در سنندج بودم و ساعاتی در جمع پسرانی که از سراسر استان برای اردو آمده بودند. این بچه‌ها، از اعضای فعال و کتابخوان کانون پرورش فکری‌ کودکان و نوجوانان انتخاب شده بودند. بچه‌های باهوش و خلاقی که دیدن‌شان موجی از شور و انرژی به من می‌بخشید.